هیچستان

گریه زن

بهزاد ساقرچيان
هیچستان

گریه زن

 یك پسر كوچك از مادرش پرسید: چرا گریه می كنی؟


مادرش به او گفت : زیرا من یك زن هستم ....پسر بچه گفت: من نمی فهمم.
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هیچگاه نخواهی فهمید.
بعدها پسر كوچك از پدرش پرسید : چرا مادر بی دلیل گریه می كند.
پدرش تنها توانست به او بگوید : تمام زن ها برای هیچ چیز گریه می كنند.
پسر كوچك بزرگ شد و به یك مرد تبدیل گشت.
ولی هنوز نمی دانست چرا زن ها بی دلیل گریه می كنند.
بالاخره سوالش را برای خداوند مطرح كرد و مطمئن بود كه خدا جواب را می داند .او از خدا پرسید : 


برچسب‌ها: زنگریه

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1391 | 11:25 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

نامه ای به خدا

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد

متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا!

با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه این طور نوشته شده بود:

خدای عزیزم؛ بیوه زنی ۸۳ ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد.

دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم.

یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام.

اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.

تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن..


برچسب‌ها: خدانامهکمک

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 14 خرداد 1391 | 10:3 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

روز پدر مبارک

 

 

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر

میشود

ولی پدر ...

یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند

خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست

فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد

 


برچسب‌ها: روز پدر

تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391 | 20:36 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog By He ches tan:.