هیچستان

به خاک من گذری کن ...

بهزاد ساقرچيان
هیچستان

به خاک من گذری کن ...

به خاک من گذری کن چو گل گریبان چاک

که من چو لاله به داغ تو خفته ام در خاک

چو لاله در چمن آمد به پرچمی خونین

شهید عشق چرا خود کفن نسازد

سری به خاک فرو برده ام به داغ جگر

بدان امید که آلاله بر دَمَم از خاک

چو خط به خون شبابت نوشت چین جبین

چو پیریت به سر آرند حاکمی سفاک

بگیر چنگی و راهم بزن به ماهوری

که ساز من همه راه عراق میزد و راک

به ساقیان طرب گو که خواجه فرماید

اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک

ببوس دفتر شعری که دلنشین یابی

که آن دل از پی بوسیدن تو بود هلاک

تو شهریار به راحت برو به خواب ابد

که پاکباخته از رهزنان ندارد باک

"شهریار"


برچسب‌ها: شهریارخاکهلاک

تاريخ : یک شنبه 16 فروردين 1394 | 19:49 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

کاخت نگون باد...

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی
خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا میکنی

از تیر کجتابی تو آخر کمان شد قامتم
کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا میکنی

ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را
با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا میکنی

با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی

امروز ما بیچارگان امید فردائیش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی

ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن
در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا میکنی

ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن
شورافکن و شیرین سخن اما تو غوغا میکنی

"شهریار"


برچسب‌ها: شهریارکاختنگون

تاريخ : شنبه 22 آذر 1393 | 23:18 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

جوانی...

جوانی شمـع ره کردم که جویم زندگانی را

نجستم زندگانی را و گم کـردم جـوانی را

کنـون با بار پیـری آرزومنـدم که برگـردم

به دنبـال جوانی کـوره راه زندگانی را

به یاد یار دیـرین کـاروان گم کـرده رامانـم

که شب در خـواب بیند همرهان کاروانی را

بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی

چه غفلت داشتیم ایگل شبیخون جوانی را

چه بیداری تلخی بود ازخواب خوش مستی

که در کامم به زهر آلود شهد شادمانـی را

سخن با من نمی گوئی الا ای همزبـان دل

خدایا با کـه گویم شـکوه بی همزبانی را

نسیم زلف جانان کوکه چون برگ خزان دیده

بپای سرو خـود دارم هوای جانفشانـی را

بچشم آسـمانی گردشی داری بلای جان

خدایـا بر مگـردان این بلای آسمانـی را

نمیری شـهریار از شعر شیرین روان گفتـن

که از آب بقا جوینـد عمـر جاودانـی را

"شهریار"


برچسب‌ها: شهریارجوانی

تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393 | 22:12 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

عشق ...

دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای !

ماه من ، آفت دل ، فتنه ی جانها شده ای !

پشت ها گشته دو تا، در غمت ای سرو روان

تا تو درگلشن خوبی گل یکتا شده ای

خوبی و دلبری و حسن , حسابی دارد

بی حساب از چه سبب اینهمه زیبا شده ای ؟

حیف و صدحیف که بااینهمه زیبایی و لطف

عشق بگذاشته اندر پی سودا شده ای

شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار

باز آشوبگر خاطر شیدا شده ای

بین امواج مهت رقص کنان می بینم

لطف را بین ،که به شیرینی رویا شده ای

دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم .

نازنینا ، تو چرا بی خبر از ما شده ای ؟

"شهریار"


برچسب‌ها: شهریارعشق

تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393 | 22:6 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

ای کعبه دری باز به روی دل ما کن ...

ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن
از سینه ما سوختگان آینه ای ساز
وانگاه یکی جلوه در آئینه ما کن
با زیبق این اشک و به خاکستر این غم
این شیشه دل آینه غیب نما کن
آنجاکه به عشاق دهی درد محبت
دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن 
لنگان به قفای جرس افتاده عشقیم
ای قافله سالار نگاهی به قفاکن
چون زخمه به ساز دل این پیر خمیده
چنگی زن و آفاق پر از شور و نوا کن 
او در حرم هفت سرا پرده عفت
خواهی تو بدو بنگری ای دیده حیا کن
در گلشن دل آب و هوائی است بهشتی
گل باش و در این آب و هوا نشو و نما کن
از بهر خلائق چه کنی طاعت معبود 
باری چو عبادت کنی از بهر خدا کن

"شهریار"


برچسب‌ها: شهریار

تاريخ : شنبه 1 شهريور 1393 | 21:36 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

چیستم ...

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم 
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم

در آستان مرگ که زندان زندگیست 
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم

پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل 
یک روز خنده کردم و عمری گریستم

طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست 
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم

گوهرشناس نیست در این شهر شهریار 
من در صف خزف چه بگویم که چیستم

شهریار


برچسب‌ها: شهریارچیستم

تاريخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393 | 1:52 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

نازنینا

نازنینا

ما، به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون ، باجوانان ناز کن ، با ما چرا ؟!

شهریار


برچسب‌ها: جوانینازنینشهریار

تاريخ : جمعه 22 شهريور 1392 | 2:34 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد
.: Weblog By He ches tan:.