وقتی که گرداگرد تورا، مردگانی زیبا فرا گرفتهاند...
...
وقتی که به پیرامون تو
چانهها دمی از جنبش باز نمیماند، بیآنکه از تمامی صداها
یک صدا آشنای تو باشد!
وقتی که دردها
از حسادت های حقیر، بر نمیگذرد،
و پرسشها، همه در محور رودههاست...
...
آری... مرگ انتظاری خوف انگیز است،
آری... مرگ انتظاری خوف انگیز است،
انتظاری که بیرحمانه به طول میانجامد...
احمد شاملو
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393 | 1:16 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
هیچ اما هیچ
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید