هیچستان

شب جدایی ...

بهزاد ساقرچيان
هیچستان

شب جدایی ...

ای شب جدایی که چون روزم سیاهی ای شب
کن شتابی آخر ز جان من چه خواهی ای شب
نشان زلف دلبری، ز بخت من سیه‌تری
بلا و غم سراسری، تیره همچون آهی ای شب
کنی به هجر یار من، حدیث روزگار من
بری ز کف قرار من، جانم از غم کاهی ای شب
تا که از آن گل دور افتادم خنده و شادی رفت از یادم
سیه شد روزم
بی مه رویش دمی نیاسودم، به سیل اشکم گواهی ای شب
او شب چون گل نهد ز مستی بر بالین سر
من دور از او کنم ز اشک خود بالین را تر
خون دل از بس خوردم بی او، محنت و خواری بردم بی او
مُردم بی او
بی رخ آن گل دلم به‌جان آمد، دگر از جانم چه خواهی ای شب

"رهی معیری"


برچسب‌ها: شبجداییرهیمعیری

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393 | 21:35 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

شب قدر

باز امشب عشق تنها مي شود

زخم سهم فرق مولا مي شود

افتاب عشق گلگون مي شود

سينه سچاده پر خون مي شود

پشت نخل ارزو خم مي شود

چاده مي ماند غريب بي سوار

ذولفقارعدل مي گيرد غبار

 


برچسب‌ها: شبقدرحضرت علي

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1392 | 14:51 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد
.: Weblog By He ches tan:.