هیچستان

هیچستان

بهزاد ساقرچيان
هیچستان

آسمان ، همچو دلم بارانیست ...

آسمان ، همچو دلم بارانی ست

بس که از غصۀ تو چشمِ ترم خالی شد

بیت الاحزانِ دلم ، از غزلم خالی شد

کوچه ها دلهره دارند و غمت، بارِ گران

هر کجا کوه غمی دید بر آن جاری شد

نشد امروز بگیرم ، غمِ دستانِ تو را

روزهایم،شبِ هجران،چه شبِ تاری شد

روی دوش غزلم داغِ تو را می بینم

آه..، انگار! مرا با تو سر و کاری شد

گفته ای نفی کنی گر به وصالت کوشم

کلماتت به گلوی غزلم ، باری شد ...

 



تاريخ : دو شنبه 11 فروردين 1393 | 11:18 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

سال نو مبارک ...

آخرین روزهای اسفند است...

از سرشاخِ این برهنه چنار

مرغکی با ترنّمی بیدار

می‌زند نغمه...

نیست معلومم!

آخرین شکوه از زمستان است

یا نخستین ترانه‌های بهار؟

 


برچسب‌ها: سال نو مبارک

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 20:43 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | 2 نظر

آخرین جمعه شد ای آخرین باز نیامدی ...


برچسب‌ها: آخرین جمعهمهدی

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 20:41 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

دل باید خوش کرد ...

جادهای دلتنگی بی نهایت اند

تا افق میرود حجم غربتشان

جوبهایشان پهن

غروب هاشان دلگیر

شب هاشان بی مهتاب 

دل باید خوش کرد

به آواز گنجشککی ،نوای بلبلی 

یا صدای شر شر آبشاری ، چشمه ساری ،جویبارکی

دل باید سپرد به سپیدیِ ابری در افق

دل باید سپرد به شبنمی در صبح 

باید دوید تا ته دشت همچو قاصدک ،هم پای باد

باید رها نمود خود را ، از ابر زندگی 

چون قطره ای باران

 


برچسب‌ها: دلخوشی های زندگی

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 20:32 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

ﻣﻌﻨﯽ ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ...

ﮔﺎﻩ ﯾﮏ ﺳﻨﺠﺎﻗﮏ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﺩ ...

ﻭﺗﻮ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺳﺤﺮ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﻟﺐ ﺣﻮﺽ ..

ﺗﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ...

ﺍﺯ ﺧﻢ ﭘﯿﭽﮏ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮﻫﺎ ...

ﺭﻭﯼ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ...

ﯾﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﻄﺮﻩ ﯼ ﺁﺏ ﮐﻒ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ....

ﮔﺎﻩ ﯾﮏ ﺳﻨﺠﺎﻗﮏ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﻌﻨﯽ ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ...

 


برچسب‌ها: دل بستنزندگی

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 20:30 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

گوشی برای شنیدن ...


برچسب‌ها: گوشجیبقلب

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 20:23 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

سکوت ...

کاش همان کودکی بودم که حرفهایش را میشود از نگاهش خواند!

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی شنود،

دلخوش کرده ایم که سکوت کرده ایم.!

سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست!!

دنیا را ببین بچه بودیم از آسمان باران می آمد،

بزرگ شده ایم از چشمانمان می آید!

بچه بودیم درد و دل را با هزار ناله میگفتیم، همه میفهمیدند!

بزرگ شده ایم با هزار زبان میگوییم اما..!!

هیچکس نمیفهمد...

 


برچسب‌ها: کودکیبارانسکوتدلخوشی

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 20:4 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

مادر ...

بهشت هم خشکسالیست...

این را دیشب از کف پای مادرم که ترک خورده بود

فهمیدم..

 


برچسب‌ها: مادرخشکسالی

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 19:35 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

آزادی ...

از دست دادن هر انسانی که دوستش می داشتم آزاردهنده بود،

گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس کسی را از دست نمی دهد

زیرا هیچکس مالک کسی نیست ...


این تجربه واقعی آزادی است :

داشتن مهمترین چیزهای عالم بی آنکه صاحبشان باشی...!

 


برچسب‌ها: داشتنآزادی

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 19:28 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

آرزوی من ...

برایت رویاهایی "آرزو" میکنم تمام نشدنی !!!

و"آرزو"هایی پرشور

که از میانشان چندتایی برآورده شود

برایت "آرزو" میکنم که دوست داشته باشی

آنچه را که باید دوست بداری

و فراموش کنی

آنچه را که باید فراموش کنی 

برایت شوق "آرزو" میکنم

آرامش"آرزو" میکنم

برایت "آرزو" میکنم که با آواز پرندگان بیدار شوی

و با خنده ی کودکان

برایت "آرزو" میکنم دوام بیاوری

در رکود، بی تفاوتی و ناپاکی روزگار

اما بیشتر برایت "آرزو" میکنم که

خودت باشی..."آرزوی من"

 


برچسب‌ها: رویاآرزو

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 19:14 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید

با من مدارا کن ...

دل باختن ، محبوب من اقرارِ خوبی نیست

در انتهـایِ کوچه هایِ ، سرد و بن بستم


کابوس می بینم کسی را دوست می داری

پای دو چشمِ خیسِ خود ، تا صبح بنشستم


در وصـفِ چشمانِ تو کارِ شعر می لنگد

حالا که کوتاه است، شیرینم، دل و دستم


بانو ! کمان ابرویِ مهتاب است ، لبخندت

با من مدارا کن،بمان!من عاشقت هستم

 


برچسب‌ها: عاشقت هستم

تاريخ : جمعه 2 اسفند 1392 | 16:9 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | 2 نظر

ز خاک من ...

ز خاکِ من

اگر گندم برآید

از آن گر نان پزی

مستی فزاید 

تنور و نانوا

دیوانه گردد

تنورش

بیت مستانه 

سراید ....

 

"مولانا"

 


برچسب‌ها: خاکگندم

تاريخ : جمعه 2 اسفند 1392 | 15:56 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان | نظر بدهید
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 20 صفحه بعد
.: Weblog By He ches tan:.