دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعد تو...

هیچستان

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعد تو...

بهزاد ساقرچيان
هیچستان

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعد تو...

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت

چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله‌ای بود که لرزید ولی جان نگرفت

جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من
مثل فواره سر گریه به دامان نگرفت

دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه‌ء عاشقی ما سر و سامان نگرفت

هر چه در تجربهء عشق سرم خورد به سنگ
هیچ کس راه بر این رود خروشان نگرفت

مثل نوری که به سوی ابدیت جاریست
قصه ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت

"فاضل نظری"



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: نگرفتفاضل نظری

تاريخ : پنج شنبه 5 تير 1393 | 1:46 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog By He ches tan:.