می میرم اگر در تب گرداب بمانی
ماهی شوی و همدم قلاب بمانی
از شدت طوفان دلت سینه ام آشفت
برگرد به این برکه که مهتاب بمانی
یک عکس دو تایی ،من و تو ! آی قشنګ است
هم پای منِ گمشده در قاب بمانی
آرام بگیر ای همه ی زندگی من !
من تاب ندارم که تو بی تاب بمانی
بگذار سرت را به سر شانه ام ای جان
اما نکند وقت اذان خواب بمانی !؟
تسبیح شدم دست به دست تو سپردم
تا هم نفسم گوشه ی محراب بمانی
این قلعه ی احساس تو ، این خاک کویرم
کاشان شده ام تا تو "مرنجاب" بمانی
نظرات شما عزیزان:
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی