حتی اگر خودتان را قطعه قطعه کنید و برای آرامش و رفاه کسی در چرخ گوشت بیندازید و رشته رشته شوید، یک روز از راه میرسد که همان کس، توی چشمتان خیره شود و میگوید:
تو هیچوقت، هیچ کاری برای من نکردی!
وقتی این "هیچ" را میگوید
دلت میخواهد زندگی دنده عقب داشت و مثل خرسی که تمام یک زمستان سرد را در دل غاری گرم میخوابد، بر میگشتی به بطن مادرت، کز میکردی، همانجا میماندی و هرگز به این دنیا نمیآمدی.
اگر میخواهید در این دنیا زنده بمانید تمرین کنید از "هیچکس هیچ چیز" توقع نداشته باشید، حتی از پدر و مادرتان. حتی از آنها که هم خونتان هستند چه رسد به دیگران.
اینطور هیچ چیز غافلگیرتان نمیکند. حتی وقتی همان یک نفر بر میگردد، توی چشمتان خیره میشود و میگوید:
تو هیچوقت، هیچ کاری برای من نکردی!
اگر این جمله را نشنیدهاید هنوز روزش فرا نرسیده. میرسد!
بی توقع بودن تمرین سختیست. خیلی سخت. مثل رنج زنده زنده، رشته رشته شدن در چرخ گوشت!
" دکتر فرهنگ هلاکویی"
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: هیچ
تاريخ : جمعه 3 آبان 1398 | 8:53 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
هیچ اما هیچ
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید