*فرشتگان روزی از خدا پرسیدند :
بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری پس چرا غم را آفریدی؟
خداوند فرمود : غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا
غمگین نباشد به یاد من نمی افتد.
نظرات شما عزیزان:
مطالب جالبي تهيه كردي اين مطالب ميتونه در ديگران تاثير مثبت بذاره
خدانگهدار
خدانگهدار
برچسبها: ياد خداغمآفرينش
تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390 | 23:51 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
هیچ اما هیچ
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید