یک عمر دست به دندان فشرده ایم
در این قمار یکطرفه ما نبرده ایم
ما شاعران عشق نوشته درون شعر
در نازکای حسرت یک عشق مرده ایم
یک عمر سیب و یا گندم تو را
از ترس طعنه های خدا ما نخورده ایم
وهمی ترین کسان زمین شعر گفته اند
ما هم به وهم مهر و وفا دل سپرده ایم
لیلای من درون بیابان قرارمان
از کوچه های شهر که سودی نبرده ایم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: طعنهسیب
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی